جدول جو
جدول جو

معنی ابن الحرون - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الحرون
(اِ نُلْ حَ)
محمد بن احمد بن الحسین بن الاصبغبن الحرون. یکی از ادبای بغداد. او راست: کتاب المطابق و المجانس. کتاب الحقایق. کتاب الشعر و الشعراء. کتاب الاّداب. کتاب الریاض. کتاب الکتّاب. کتاب المحاسن. کتاب مجالسهالرؤساء. (ابن الندیم). و ابن الندیم در دو باب دیگر نام ابن حرون را برده و یک جا کتاب البراعه و اللسن و در موضع دیگر کتاب فضل القرآن و کتاب الرسائل را بدو نسبت کرده است و ظاهراً در هر سه جا مراد همین محمد بن احمد است. والله اعلم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابن اللبون
تصویر ابن اللبون
شتر نر دوساله
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نُلْ لَ)
اشتر نرینۀ دوساله یا به سیم درآمده.
لغت نامه دهخدا
(اِنُلْ کَ رَ)
شب. لیل. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ سَ)
کنیت اسدی محمد بن عبدالله بن صالح
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ)
مرد کارزاری. مرد جنگی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن اللبون
تصویر ابن اللبون
شتر نر دو ساله یا وارد سال سوم شده
فرهنگ لغت هوشیار
راهگذری (ترجمان القران) راه نشین رهگذری: ابن السبیل راهگذاری است اگر توانگر باشد و اگر درویش بحکم مهمانی بتو فروآید... در اصطلاح فقیهان مسافری که در شهر خود توانگر است لیکن در سفر بی زاد و راحله مانده است و توانایی رفتن بخانه خود را ندارد. به چنین کس زکات میتوان داد، جمع ابناالسبیل
فرهنگ لغت هوشیار